جدول جو
جدول جو

معنی ضبی قرطبی - جستجوی لغت در جدول جو

ضبی قرطبی
(ضَبْ بی)
ابوجعفر احمد بن یحیی بن احمد بن عمیره الضبی القرطبی. از علماء اندلس. مولد اوبلش موضعی بباختر شهر لورقه. او مبادی علوم را پیش از آنکه به ده سالگی رسد فراگرفت. آنگاه بشمال افریقاشد و در بلاد آن نواحی بگشت و مراکش و سبته را بدید و عبدالحق الاشبیلی را به جایه دیدار کرد و سپس به اسکندریه آمد و آنجا صحبت اباطاهر بن عوف را دریافت و ظاهراً بیشتر عمر را در شهر مرسیه اندلس گذرانده است (وفات 599 ه. ق). (معجم المطبوعات ج 2 ستون 193)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ قُ طُ)
ابن عتیق بن عیسی انصاری قرطبی. مکنی به ابوالحسن. محدث و حافظ و قاری بود و در علم کلام و اصول و طب و نظم شعر نیز دست داشت. وی نزد سلفی و دیگران تحصیل کرد و در کتاب تکمله، شیوخ او بالغ بر یکصدوپنجاه تن ذکر شده اند. او راست: بغیهالراغب و منیهالطالب. (از معجم المؤلفین از التکملۀ ابن ابار ص 674 و طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 555)
ابن محمد بن خلف اوسی قرطبی مالکی. مکنی به ابوالحسن. ادیب بود و در سال 526 هجری قمری درگذشت. او راست: التشبیهات فی اشعار اهل الاندلس. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن یوسف بن مسعودقیسی قرطبی شاعر. ملقب به نظام الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن خروف. رجوع به ابن خروف (ضیاءالدین ابوالحسن...) و علی (ابن محمد بن یوسف بن...) شود
ابن احمد بن سعید بن حزم بن غالب بن صالح بن خلف بن سفیان بن یزید فارسی اندلسی قرطبی یزیدی. مشهور به ابن حزم و مکنی به ابومحمد. رجوع به ابن حزم و علی بن احمد... شود
لغت نامه دهخدا